خــــــ اموشـــــــ

گر بَر کَنم دل از تو و بَردارم از تو مِهر...آن مِهر بَر که اَفکنم آن دل کجا بَرم

خــــــ اموشـــــــ

گر بَر کَنم دل از تو و بَردارم از تو مِهر...آن مِهر بَر که اَفکنم آن دل کجا بَرم

خــــــ اموشـــــــ

قاصدک شعر مرا از بر کن...برو آن گوشه باغ سمت آن نرگس مست...بخوان در گوشش و بگو باور کن...یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد...

kontorolsuz sevmek den donyam bashima yikilirsa sonra kortarma icin gec kalirsin...bir bakmishsin olmush gitmishim hatta mezar tashima goozi acik gitmish yazarsin...bir gun sana kavushamadan olur gidarsam icin acimazmi??? sana hasret giti diye...sensiz yeryozo yeralti bana...sensiz olum bana...


Sevdan Başımdan Gitmez... Ömür Biter O Bitmez = عشقت از سرم نمیره...عمر تموم میشه و عشقت تموم نمیشه...

آخرین مطالب

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

بیا بریم...

بیا چند قدم این مسیرو بریم

یه جورایی مثل همیم هر دومون

اگه رو زمین جا نداریم ولی

میشه پر کشید تا دل آسمون

بیا چند قدم این مسیرو بریم

این احساس برای تو کافی نبود

چه قدر باید این حس رو اقرار کرد

دیگه فرصت اعترافی نبود

بیا چند قدم این مسیرو بریم

این احساس برای تو کافی نبود

چقدر باید این حس رو اقرار کرد

دیگه فرصت اعترافی نبود

نگاه کن چه عطری نشسته هنوز

رو دیوارایی که به ما زل زدن

چه حسه قشنگی داره زندگی

تو شهری که قلبا به هم پل زدن

بیا شهرو با عشق بیدار کن

مثله اوج روزای خاکستری

یکی اون ور مرز ایستاده بود

که خالی کنی و بزاری بری

بیا چند قدم این مسیرو بریم

این احساس برای تو کافی نبود

چه قدر باید این حس رو اقرار کرد

دیگه فرصت اعترافی نبود

بیا چند قدم این مسیرو بریم

این احساس برای تو کافی نبود

چقدر باید این حس رو اقرار کرد

دیگه فرصت اعترافی نبود...




با توام...

 

با توام ای رفته از دست

هر کجا باشم غمت هست

کاش روز رفتن تو

گریه چشمم را نمیبست

رفتیو دلتنگیم در خانه تنها ماند

بغض در وا شد تو رفتی و غصه اینجا ماند

رفتی و هر گوشه ای زیباییت جا ماند

گریه من بیصدا ماند

گریه من بیصدا ماند

بی تو فهمیدم عذاب دلبریدن بود

 از خودم از زندگی پاپس کشیدن را

معنیه با دیگرانت شاد دیدن را پس بده دنیای من را

پس بده دنیای من را

دلخوشی های مرده بعد از تو 

ای شب غمگین آزرده از تو

آنچه با من بود بی تو ماندن بود

در خیابان های باران خورده بعد از تو

خواب و رویاتو شوق فردا تو

از جهان فقط تو را میخوام اما تو 

جای دل کندن جان بخواه از من

من که میمیرم برای زندگی با تو

با توام ای رفته از دست

هر کجا باشم غمت هست

کاش روز رفتن تو

گریه چشمم را نمیبست

با توام ای رفته از دست

هر کجا باشم غمت هست

کاش روز رفتن تو

گریه چشمم را نمیبست...

 

 

 

نفس...

خیس میشم با تو هر شب
زیر بارونی که نیست
دست تو محکم گرفتم تو خیابونی که نیست
باشمو عاشق نباشم کار آسونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
من خدایی با تو اینجا از تو میسازم که نیست
باید هرشب روی رازی پرده بندازم که نیست
تو منو به بند کشیدی توی زندونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست

این همه تصویر زیبا تو زمستونی که نیست
با جنونه هر شب من جز تو مهمونی که نیست
نامه هامو پاره کردم وقتی میخونی که نیست
هرچی اینجا با تو ساختم خوب میدونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
غرق میشم تو سیاه موج موهایی که نیست
دور تو میگردم اینجا دور میدونی که نیست
تو یه روزی برمیگردی از خیابونی که نیست
عاشقم میشی دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست...






sesim yok