با توام ای رفته از دست
هر کجا باشم غمت هست
کاش روز رفتن تو
گریه چشمم را نمیبست
رفتیو دلتنگیم در خانه تنها ماند
بغض در وا شد تو رفتی و غصه اینجا ماند
رفتی و هر گوشه ای زیباییت جا ماند
گریه من بیصدا ماند
گریه من بیصدا ماند
بی تو فهمیدم عذاب دلبریدن بود
از خودم از زندگی پاپس کشیدن را
معنیه با دیگرانت شاد دیدن را پس بده دنیای من را
پس بده دنیای من را
دلخوشی های مرده بعد از تو
ای شب غمگین آزرده از تو
آنچه با من بود بی تو ماندن بود
در خیابان های باران خورده بعد از تو
خواب و رویاتو شوق فردا تو
از جهان فقط تو را میخوام اما تو
جای دل کندن جان بخواه از من
من که میمیرم برای زندگی با تو
با توام ای رفته از دست
هر کجا باشم غمت هست
کاش روز رفتن تو
گریه چشمم را نمیبست
با توام ای رفته از دست
هر کجا باشم غمت هست
کاش روز رفتن تو
گریه چشمم را نمیبست...
خیس میشم با تو هر شب
زیر بارونی که نیست
دست تو محکم گرفتم تو خیابونی که نیست
باشمو عاشق نباشم کار آسونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
من خدایی با تو اینجا از تو میسازم که نیست
باید هرشب روی رازی پرده بندازم که نیست
تو منو به بند کشیدی توی زندونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
این همه تصویر زیبا تو زمستونی که نیست
با جنونه هر شب من جز تو مهمونی که نیست
نامه هامو پاره کردم وقتی میخونی که نیست
هرچی اینجا با تو ساختم خوب میدونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
غرق میشم تو سیاه موج موهایی که نیست
دور تو میگردم اینجا دور میدونی که نیست
تو یه روزی برمیگردی از خیابونی که نیست
عاشقم میشی دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست
عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست...
Bir gün gülersin, bir gün ağlarsın
Bir gün bulursun kendini yerde
Ama belli olmaz, hayat bu inanılmaz
Zengin de olsak aynı fakirde
Bir mucize tanrım bize
Hayat biraz gülsün diye
Günah değil ayıp ne de
Tanrım bize mucize
Melek de olsak şeytan da olsak
Toprak da olsak aynı ateşte
Bir mucize tanrım bize
Hayat biraz gülsün diye
Günah değil ayıp ne de
Tanrım bize mucize